اینگونه نگاه کنید... .
.
.
مرد را به عقلش نه به ثروتش
.
زن را به وفایش نه به جمالش
.
دوست را به محبتش نه به کلامش
.
عاشق را به صبرش نه به ادعایش
.
مال را به برکتش نه به مقدارش
.
خانه را به آرامشش نه به اندازه اش
.
اتومبیل را به کاراییش نه به مدلش
.
غذا را به کیفیتش نه به کمیتش
.
درس را به استادش نه به سختیش
.
دانشمند را به علمش نه به مدرکش
.
مدیر را به عمل کردش نه به جایگاهش
.
نویسنده را به باورهایش نه به تعداد کتابهایش
.
شخص را به انسانیتش نه به ظاهرش
.
دل را به پاکیش نه به صاحبش
.
جسم را به سلامتش نه به لاغریش
.
سخنان را به عمق معنایش نه به گوینده اش
.
.
.
در انتشار آنچه خوبیست و ردی از عشق در آن هست
آخرین نفر نباشید!
By : AlIrEzA
من تو را دوست دارم.. دیگری تو را دوست دارد.. دیگری دیگری را دوست دارد.. و این چنین است که ما تنهاییم.. دکتر علی شریعتی
بعضی ها می شوند دریا،بعضی ها می شوند کوزه های آبی که از دریا برایمان آب می آورند کوز های رنگین ، به رنگ شعر و موسیقی و فیلم و عکس و مجسمه و نوشته و…
بعضی هامی شوند چشمه وبعضی ها می شوند کوزه هایی که …
بعضی ها رود و …
بعضی ها باران
و
.
.
و شریعتی از جنس باران های تند و کوبنده ی بیابانی بود ! از جنس دریاهایی که کنار کویر موج می زنند و از جنس چشمه هایی که زمزم می شوند تا برای همیشه از او آب برداریم برای ابد....
انی کاظمی
vorujak
اینجا دانشگاه بجنورده
ترمکی ها همه یکه خورده
آرزوهاشون برباد رفته
آره می دونم بودن تو کویر خیلی سخته
دانشجوها غم زده می گن حیف
چطوری می شه اینجا کرد کیف
محوطه ی دانشگاه هست خاکی و کثیف
حیف خرید جدید کفش و کیف
ورودی های جدید همه جو زده
یک ساعت قبل تو کلاس تنگ چرت زده
اینجا دانشگاه بجنورده
معده دانشجو ها رو کرم خورده
ماهی سوخته و مرغ نپخته
وای نگو کافورش دل برده
امروز سبزه ها رو حرس کردن
فردا قرمه سبزیه ،هوس کردم
دانشگاه بجنورد که می گن همین جاست
آقا اجازه سردرش کجاست؟
این همه کویر حتما داره راز
دانشجو ها فکر کردن هست اینجا تگزاز
دخترا فکر می کنن سالن فشنه
یادشون رفته اینجا همش ماسه و شنه
پسرا فکر کردن خیلی باحالن
نمی دونند که همشون از عهد قاجارن
فقط یه دانشکده ست که سردر داره
اونم دانشکده فنی که 4تا درخت داره
شعر من هرچند نداشت وزن و قافیه
اما گفتم همه چیو بی حاشیه!